مفهوم دیگر علم در زبان فارسی
علم در زبان فارسی به معنایی متفاوت و عام تر از معادل انگلیسی اش (Science) به کار
میرود. در این مفهوم علم معادل هر نوعی از دانش (Knowledge) است. واژه علم در این
مفهوم کلی شامل هر نوع آگاهی نسبت به اشیاء، پدیدهها، روابط و غیرهاست، اعم از
اینکه مربوط به حوزه مادی و طبیعی باشد و یا مربوط به علوم معنا و ماوراء الطبیعه.
در این تعریف قواعد روش علمی برای دستیابی به آن دانش الزامی نیست و علم شامل
مجموعهای از آگاهیها، دانشها و معلوماتی است که انسان توانسته از طریق روشهای
گوناگون تا به امروز به آنها آگاهی پیدا کند. اصطلاحاتی چون علم اخلاق، علم حدیث و
علم ریاضیات نشان دهنده کاربرد این معنا از علم هستند.
در مقابل مفهوم علم بهطور خاص وجود دارد که معادل واژه انگلیسی Science است که از
ریشه لاتینی «ساینتیا» به معنای دانستن گرفته شدهاست و متناظر با آن بخشی از دانش
بشری است که از طریق روشهای تجربی حاصل شدهاست و قواعد علوم تجربی بر آن حاکم
است.
علم از دیدگاه صوفیه
جواد نوربخش (پیر سلسله نعمت اللهی و روانپزشک): صوفیه به علوم ظاهری و رسمی که شرط
اصلی آنها تقلید و تکرار است توجهی ندارند، و علومی را اصیل میخوانند که از طریق
صفای نفس و تهذیب اخلاق و گشادهدل حاصل میشود.
آنان معتقدند که علم ظاهری موجب شک و تردید میگردد و خود حجاب اکبر است، تنها علمی
مفید فایده است که انسان را به حق نزدیک سازد، و لذا علم مورد نظر آنها، علم عشق و
حال است، نه دانش قیل و قال.
خواجه عبدالله انصاری:
علم که از قلم آید از آن چه خیزد، علم آن است که حق بر دل ریزد.
بابا طاهر:
علم آلت صید بنده است، زیرا به وسیله علم است که انسان به دام بندگی خدا کشیده
میشود.
اطلاعات
اطّلاع یا آگاهش (و با نگرسوی آشکارتر ابزاری نیز آگاهِه) در کوتاه ترین تعریف،
"دادههای پردازش شده" است. داده ها(data) مواد خام بالقوه معنی داری هستند که ما
آنها را در راستای شناختن و فهمیدن و حتی تفسیر چیزها، کالاها، رویدادها یا هرگونه
هستی ای که در جهان واقعیت و یا دنیای خیال یافت میشوند، به واسطه روشهای پژوهشی،
ابزارهای شناختی مانند دستگاه زبان، احساسات پنج گانه، ذهن و مغز و حتی تجربه خود
به دست میآوریم. اطلاعات، آگاهیهای به دست آمده از عنصرها و رویدادهای جهان هستی
است. به زبان محدود تکنیکی، مجموعهای از نمادهای زبانی معنی دار و پیوسته درباره
موجودات است. اطلاعات در زبان انگلیسی(information)از نظمی ساختاری و ذاتی خبر
میدهد.
از منظر فلسفه، اطّلاعات مفهومی چندشکلی (polymorphic) و چندمعنایی (polysemantic)
است.
دانش
دانش[۱] یا معرفت، ساختاری است برای تولید و ساماندهی یافته ها درباره ی جهان
طبیعت، در قالب توضیحات و پیشبینیهای آزمایششدنی.علم دانششناسی، با سه عنصر
داده، اطلاعات و دانش سر و کار دارد. به عبارت دیگر، دانششناسی به بحث و بررسی
پیرامون دانش و عناصر سازنده آن، یعنی داده و اطلاعات میپردازد.
در یونان باستان، سقراط، سپس افلاطون و پس از او، ارسطو؛ به مخالفت با آراء
پیشینیان پرداخته و اصول و قواعدی را به منظور مقابله با مغالطات و برای درست
اندیشیدن و سنجش استدلالها تدوین کردند.
مقارن با قرن پانزدهم میلادی، پژوهشگران در سراسر اروپا و خاورمیانه، قفسههای غبار
گرفته ی ساختمانهای قدیمی را جستجو کردند و دستنوشتههای یونانی و رومی را پیدا
کردند. در نتیجه، نوشتههای باقیمانده از نویسندگان کلاسیک از جمله افلاطون،
سیسرو، سوفوکل و پلوتارک به دوران رنسانس رسید. مطالعه ی این آثار، دانش نو نام
گرفت.در آن زمان، ضمن احیای علاقه به نوشتههای کلاسیک، به ارزشهای فردی نیز توجه
شد. این گرایش، انسانگرایی نام گرفت. زیرا طرفداران آن، به جای موضوعات روحانی، بیش
از هر چیز، مسایل انسانی را در نظر گرفتند.انسانگرایی نیز مثل رنسانس، از ایتالیا
ظهور کرد.
در رنسانس، گالیله، فیزیک (علم طبیعت) را سکولار کرد و آن را از الهیات (علم
فراطبیعت) مستقل دانست. از آن پس، تکیه گاه فیزیک، خرد انسان بود.گالیله میگفت :
حقیقت طبیعت همواره در برابر چشمان ماست. اما، برای فهم این حقیقت باید با زبان
ریاضی آشنا بود. زبان این حقیقت، اشکال هندسی، یعنی دایره، بیضی، مثلث و امثالهم
است.
پس از آن، جریان فکری اصالت عقل، تحت تأثیر افکار افلاطون، توسط ریاضیدان و فیلسوف
فرانسوی، رنه دکارت که پدر فلسفه جدید لقب گرفته، به وجود آمد.دکارت، خرد بشری را
به جای کتاب مقدس، سنت پاپ، کلیسا و فرمانروا قرار داد.دکارت، با این کار خویش،
سوژه بزرگی آفرید.یکی دیگر از اندیشمندان این جریان فکری، لایبنیتز (۱۶۴۶ - ۱۷۱۶)
فیلسوف، ریاضیدان و فیزیکدان آلمانی، میباشد که نخستین کسی بود که میان حقایق
ضروری (منطقی) وحقایق حادث (واقعی) تمایز روشنی قائل شد. بعد از جدا شدن راسل و
جی.ای.مور از ایدهآلیست ها و با پیگیری ویتگنشتاین که شاگرد راسل بود، اثبات گرایی
شکل گرفت و تا دهه 1920 میلادی، در اتریش، این جریان فکری ادامه داشت. طبق نظرات
ایشان، فقط، معرفتی، معنادار و مطابق با واقع است که تحقیق پذیر تجربی باشند. به
قول آگوست کنت، پدر پوزیتویسم، چون گزاره های متافیزیکی قابل تجربه حسی نیستند،
فلذا غیر علمی بوده و مربوط به تاریخ هستند. این جریان فکری، توسط اعضای حلقه وین
تأسیس شد و فلسفهای را که به وجود آوردند که پوزیتویسم منطقی نام نهاده شد.
دانِش عبارت است از مجموعه دانستنیهایی که بشر برای زندگی خود از آنها بهره
میگیرد. در زمانهای قدیم دانش بشر محدود بود و گاهی حتی یک نفر میتوانست بیشتر
دانش بشری را در حافظه خود جای دهد. اما به تدریج با رشد معلومات، دانستنیهای بشر
طبقه بندی شدند و حوزههای مختلف و تخصصی دانش شکل گرفت.
واژهشناسی
از لحاظ لغوی باید بین دانش (Knowledge) و علم (Science) تفاوت قائل شد. از نظر
رابطه منطقی میتوان گفت که دانش (معادل Knowledge در فلسفه و شناختشناسی حوزه ی
زبان انگلیسی) مجموعه ی جامعتر و کلّیتری نسبت به علم (فقط معادل Science) بوده و
علم میتواند به نحوی زیر مجموعه ی دانش به عنوان تمامی آگاهیهای انسانی تلقی شود.
در حوزه ی زبان فارسی، دانش یا علم دربرگیرنده ی تمامی گونهها و حوزههای شناخت و
آگاهی در عامترین معنای خویش است.
در یک نگاه کلّی میتوان گونهها و حوزههای دانش بشری را به سه حوزه ی کلان تقسیم
نمود: ۱- هنر، ۲- فلسفه، و ۳- علم. برای آشنایی با هر حوزه از دانش بشری فراگیری
مفاهیم، مبانی و نظریههای رایج در آن حوزه از دانش ضروری است.
زوجیّت دانش
چنانچه دانش را دارای طبیعتی زوج و دوگونه در نظر بگیریم، هر دانشی هم از نوع سخت
است (یعنی دانش قابل تعریف و نمایش)، و هم از نوع نرم (یعنی گونه غیر قابل
ساختاردهی، بیان، و نمایش). تنها میزان و درجهٔ این اختلاط دوگونهاست که در
دانشهای گوناگون با هم تفاوت پیدا میکند.
دادهها - اطلاعات - دانش
مفاهیم سه گانه ی دادهها، اطلاعات، و دانش، و نیز نسبتها و روابط آن سه با یکدیگر
با ابهام و عدم شفافیت زیادی برای افراد گوناگون همراه است.
دادهها
نسبت به اطلاعات، و دانش، دادهها در بالاترین تراز تجرید قرار دارند. این بدان
معناست که واژه دادهها بسیار کلی ست و هر چیزی را شامل میشود که داشته باشیم.
برای دادهها بودن و دادهها خطاب شدن صفات یا خصوصیات زیادی لازم نیست.
مثال برای دادهها: شن، ماسه، ریگ، و خاک مخلوط با هم که از محل طبیعی آن برداشته
شده، و با کامیون به ایستگاه شستشو و تفکیک حمل میشود.
اطلاعات
جهت تبدیل دادهها به اطلاعات باید تغییرات، پردازشها، و یا اصلاحاتی روی آنها
صورت داده شود.
مثال برای اطلاعات: شن، ماسه، سیمان، تیرآهن، میلگرد (آرماتور)، لوله، رنگ، و گچ
که به محل اجراء پروژه ساختمانی حمل گردیده و در محلهای جدا جدا به طور موقت انبار
و نگهداری میشود. ودر انتظار تفکری است برای ساماندهی لازم درآنها
دانش
عبور و گذار از اطلاعات به دانش، محتاج اعمال تغییراتی از نوع آفرینش و خلق، ایجاد
زندگی و منظورداری، و در کنار یکدیگر نهادن هدفدار قطعات پراکنده ی اطلاعات
میباشد.
مثال برای دانش: خانه، بیمارستان، و یا کودکستانی که با اهداف، جهت گیریها، و
منظورهای ویژه و آگاهانهای ساخته شده و مهیای انجام و ارائه همان وظایف میشود.
نمایش دانش
یکی از اصول بنیادین در زمینه ی وسیع و همهجاگیر هوش مصنوعی را نمایش دانش تشکیل
میدهد. با پیدایش و تولد اینترنت در آخرین سالهای سده ی بیستم میلادی و اولین
سالهای قرن جدید، نمایش دانش هم زندگی و حیاتی تازه یافتهاست، و در مقیاسی وسیع
در میدانها و عرصههای علمی و فنی نوینی حضور و لزوم پیدا کردهاست.
پرسش
پرسش یا سؤال، عبارتی زبانی با مضمون درخواست اطلاعات است.
در زبان فارسی جمله از لحاظ محتوی بر ۵ نوع است که جملهٔ پرسشی یکی از آنان است.
جملهٔ پرسشی در زبان فارسی با استفاده از واژگان پرسشی یا تغییر لحن ساخته میشود و
پیرامون رویداد کاری یا وقوع حالتی سوال میکند.در پایان جمله پرسشی از این نشانه
«؟» استفاده می کنیم.
نمونه: فردا چه روزی است؟
گاه پرسش برای تاکید بر یا نفی مطلبی استفاده میشود که در صورت اول بدان جمله
استفهام تاکیدی و در صورت دوم استفهام انکاری میگوییم
نمونه: نگفتم این کار را نکن؟ (گفتم) استفهام تاکیدی
چه کسی به تو گفت این کار را انجام دهی؟(هیچ کس) استفهام انکاری
keywords : ماهی بلند،سایت ماهی بلند،مقاله های ماهی بلند